رفتم بیرون پیاده روی .
بلیط خریدم که دو هفته دیگه یه سر برم تهران.
رفتم بازار ، آلو جنگلی و قارچ و خرما خریدم.
سر راه رفتم خونه ی دوستم برام چای سبز و کاکوتی دم کرده بود.
یه گپی ردیم و اومدم.
بادمجون ها رو گذاشتم روی گاز کبابی شن.
تو این فاصله سیر ها رو پوست کندم ، ظرف ها رو شستم و جمع کردم.
قارچ ها رو شستم و با فلفل دلمه ای و یه کم سیر ریختم تو تابه تا تفت بخوره.
یه کم ماکارونی گذاشتم رو گاز بپزه.
خلاصه یه میرزا قاسمی پختم و یه پاستای قارچ و فلفل دلمه.
نشستم در حالی که میرزاقاسمی روی گاز جا می افتاد و عطر سیرش خونه ام رو گرفته بود سه تار تمرین کردم.
الآنم میخوام یه کم دیگه تمرین کنم ، برم حمام ، بیام وسائل کشیک فردا رو جمع و جور کنم و لالا.
+تصمیمم دارم این جمعه برم جمعه بازار و بچرخم و بگردم و عشق کنم.
شما چیکار میکنین ؟
اوضاع بر وفق مراده ؟؟؟
:)
درباره این سایت