یه مریض دختر ۳۰ ساله دارم که دو ماهه بستریه ! 

تصادف کرده و شبیه عقب افتاده های ذهنی شده.

یعنی هیییچ کس به این وضع دچار نشه ، قشنگ شبیه یه حیوان شده.

یه حس منفی فوق العاده بدی میده بهم وجودش ! 

بی استثنا سر کشیکام لوله ng(لوله از راه بینی به داخل معده میره برای فرستادن دارو و غذا) رو میکشه و من شب و نصف شب لنگون لنگون با چشم نیمه باز میرم براش ng میذارم و دوباره و دوباره میکشه.

دقیقا هم این کار رو بین ساعت ۴ تا ۵ صبح میکنه !

هربار هم میدم مهار فیزیکیش کنن ؛ باز مادر پدرش از سر دلسوزی دست و پاش رو باز میکنن و هرچی میگم نمیفهمن .

دیشب در حدی خواب بودم از خستگی تو پاویون که حتی صدای زنگ تلفن رو هم نشنیدم و یکی از بچه ها هرچقدرم صدام زده بود پا نشده بودم و تهش اومد اروم تم داد تا بیدار شدم . 

رفتم گوشی رو گرفتم ، پرستاره گفت خانم دکتر بدو این دختره لوله تراتومیش (یه لوله از روی گردن به نای تعبیه میشه برای تنفس)  رو کشیده ! 

دویدم مقنعه برداشتم و روپوش رو انداختم تنم و د بدو تا بخش .

تو راه فقط میگفتم ببین آدمیزاد به چه موجودی میتونه تبدیل بشه که هیچی نفهمه !.

تعجبم از اینه که هوشیاریش خوبه ها ! مثلا میگی پات رو بیار پایین دست بیار بالا میکنه ، یعنی کامل متوجه حرفهات میشه ، اما نمیدونم چرا این کارها رو میکنه

حتی از بس من براش ng گذاشتم ، یه موقع ها میرفتم با استاد سرش راند، پایین تختش می ایستادم ، چون ازم بدش میومد با پاش یه جفتکی بهم مینداخت که بیا و ببین.

خلاصه رسیدم دم در بخش ، کاملا هم خواب آلود بودم در حدی که واقعا احساس میکردم دارم خواب میبینم. 

که یهو این صحنه (کلیک کنید) رو  دیدم و یه جیغ درونی کشیدم و دو متر پریدم عقب.

پرستار دم در دید و زد زیر خنده و دستم رو کشید و برد.

این هم از همراه مریضی که این مدلی شکل جنازه خوابیده دم ورودی بخش.

من نمیدونم اینا تو اتاق تخت دارن چرا این شکلی اینجا اخههه :))) 

و خب حسابی خواب رو از سرم پروند :))) 

موقع برگشتن هم دیدم هست هنوز ، دلم نیومد یادگاری ازش عکس نگیرم :)) 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سلاح گرم خرید وفروش سرویس روتختی لحافملحفه شاید استیو نمایندگی دوربین نیکون schooltaxi-tehran تهویه شماره ۱۷ سیسمونی نوزاد